غزل مناجاتی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
وجـود، ثـانـیه ثـانـیه در تو فـانـی شد طـلـیعـۀ غـزلی صـاحـبالـزمـانی شد بـرای دیـدنت ای آفـتـاب در پـس ابـر قـنوت پنجـرهها غـرق ندبهخوانی شد نگـاه چـلهنـشـین کسی به آیـنـه خورد که پای عهد خودش ماند و شمعدانی شد به جز ظهور تو در مُلک طور جلوه نبود اگر چه روزی این دیده «لن ترانی» شد عقیق، خون جگر خورد و در رکاب تو ماند اویـس خــانـۀ تـو سـیـد یــمــانـی شـد نگاه خیس شهیدی دو خط عریضه نوشت به دسـت آب روان داد و آسـمانی شد خوشا به ندبۀ أین الحـسین وقت سحر که سوی کرببلا رفت و جمکرانی شد |